عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام ب وبلاگ من خوش اومدید امیدوارم بعد از خوندن مطالب نظر یادتون تره منتظر نظرات خوب شما هستم

رفاقتت با خدا در چه حده

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان میخانه عشق و آدرس faraz.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 275
:: کل نظرات : 297

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 879
:: باردید دیروز : 539
:: بازدید هفته : 3010
:: بازدید ماه : 5249
:: بازدید سال : 11283
:: بازدید کلی : 250796

RSS

Powered By
loxblog.Com

من خودم هستم ویک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد

عرض ادب
29 / 8 / 1390 ساعت 8:58 | بازدید : 296 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

سلام خدمت آبجی نازنین .از اینکه اجازه دادی در وبلاگ زیبات حضور داشته باشم ممنونم.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
قسم
28 / 8 / 1390 ساعت 18:15 | بازدید : 520 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

به حباب لب يك رود قسم

 

غصه هم خواهد رفت


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عکسای خنده دار فتوشاپی
28 / 8 / 1390 ساعت 13:37 | بازدید : 295 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

عکس های خنده دار فتوشاپی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
شما اگه بجای این دختر بودین چیکار میکردین
28 / 8 / 1390 ساعت 13:32 | بازدید : 342 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

یکی از رفقا که مدت زیادی نیست که به سمت استادی یکی از دانشگاههای تهران خودمون نائل اومده نقل میکرد که ... :



سر یکی از کلاس هام توی دانشگاه ، یه دختری بود که دو ، سه جلسه اول ،ده دقیقه مونده بود کلاس تموم بشه ، زیپ کوله اش رو میکشید و میگفت :



استاد ! خسته نباشید !!!



البته منم به شیوه همه استاد های دیگه به درس دادن ادامه میدادم و عین خیالم نبود !

یه روز اواخر کلاس زیر چشمی میپاییدمش ! به محض این که دستش رفت سمت کوله ، گفتم :
خانوم !!! زیپتو نکش هنوز کارم تموم نشده !!!!!

همه کلاس منفجر شدن از خنده ،



نتیجه این کار این بود که دیگه هیچ وقت سر کلاس بلبل زبونی نکرد!!!!



هیچ وقت هم دیگه با اون کوله ندیدمش توی دانشگاه !!!



نتیجه اخلاقی : حواستون جمع استادای جوون دانشگاه باشه !

.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
وزنامه
28 / 8 / 1390 ساعت 13:31 | بازدید : 309 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

به یارو میگن : نظرت راجع به روزنامه ها چیه؟ میگه جام جم خشکه - رسالت تیزه - همشهری نرمه - کیهان عالیه
. . .
با بقیه هنوزشیشه پاک نکردم




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اسایشگاه روانی
28 / 8 / 1390 ساعت 13:30 | بازدید : 274 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

 

فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرورفت.هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...
..................... حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موتور گازی
28 / 8 / 1390 ساعت 13:29 | بازدید : 357 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يك موتور گازي ازش جلو زد! خيلي شاكي ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد! ديگه پاك قاط ميزنه، پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه. همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!! طرف كم مياره، راهنما ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده بزنه كنار. خلاصه دوتايي واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازي كل مارو خوابوندي؟! موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه واستادي... آخه ... كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت



 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چگونه زن خود را روانی کنیم
28 / 8 / 1390 ساعت 13:25 | بازدید : 296 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )


1_وقتي بعد از يك روز شلوغ براتون غذا درست كرد و با تمام خستگي كنارتون نشست بهش بگيد:ممنون عزيزم ، خوب شده ، ولي كاش قبل از درست كردنش به مامانم زنگ ميزدي و طرز تهيه اين غذا رو ازش ميپرسيدي ...

2_وقتي در جمع فاميل خودتون هستيد شكم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهيد.

3_از صبح كتوني پا كنيد و تا شب هم از پاتون در نياريد تا جورابتون بوي گربه مرده بگيرد و بعد با همان جورابها بريد توي رختخواب.

4-به صورتش نگاه كنيد و باحالتي متاثر بگيد:عزيزم چقدر پير شدي..

5-وقتي تخمه ميخوريد پوستهاي تخمه را هر جاي بريزيد غير از بشقاب جلوي دستتون.

6-هميشه آب را با بطري سر بكشيد.

7-وقتي زنتون حواسش كاملا به شماست وانمود كنيد زنتون رو نديديد و يواشكي به بچه هايتون بگيد:دوست داريد براتون يك مامان خوشگل بيارم!!.

8_وقتي با تلفن صحبت ميكنيد به محض ورود همسرتون با دستپاچگي بگيد :باشه ، من بعدا بهت زنگ ميزنم ..و سريع گوشي رو قطع كنيد..

910_خاطرات شيرين دوران مجردي خودتون رو با دوست دخترهاي داشته و نداشته خودتون براش تعريف كنيد..

11-وقتي با اون تو رستوران هستيد با صداي بلند باد گلو بزنيد
..

12-او را با اسمهاي مختلف مثل :سميرا ،مريم ، پريسا، آتنا، شيوا... صدا كنيد و بعد بگيد ببخشيد عزيزم اين روزها حواسم زياد جمع نيست ..

13_سعي كنيد يك چادر مسافرتي خوب يا ماشين راحت بخريد كه شبهاي كه قرار است بيرون از خونه بخوابيد ، زياد سختي نكشيد..



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
راحت باشید
25 / 8 / 1390 ساعت 17:41 | بازدید : 323 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )
 

روي قلبی نوشته بودن 
                                                       شكستني است مواظب باشين

ولي من روي قلبم نوشتــــــــــــــــــم :

                                                       "" شكسته است راحت باشيد... "" 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اسکل یعنی چی
25 / 8 / 1390 ساعت 7:39 | بازدید : 485 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

در زبان محاوره اسکل به آدم احمق و کودن اطلاق می شود. گویند اسکل نام نوعی پرنده است و از ویژگی این پرنده آنکه هنگامی که از لانه اش خارج می‌شود در هنگام بر گشت فراموش می‌کند لانه اش کجا بوده و آن را کجا ساخته است!! اما این نمی تواند درست باشد و ممکن است این واژه فقط یک اصطلاح غیر واقعی باشد!

” فردوسی از اسکل به عنوان پرنده رویایی که دو بال قرمز دارد و مظهر محبت به شمار می‌رود ” نام می برد، پس این پرنده نمی تواند به معنی کم شعور بودن باشد چون فردوسی همواره از عاشق به عنوان رند (زیرک) بلا کش یاد کرده است.

پس معنی حقیقی اسکل چیست؟ آیا به این نیز فکر کرده اید که ممکن است املای این کلمه طی زمان تغییر کرده باشد؟ و یا حتی تلفظ آن؟
در اصل عثکول، خوشه خرما است و به چیزی مانند خوشه خرما که برای زینت در برابر هوا می نهاده اند تا تکان بخورد و مایه ی سرگرمی شود نیز می گفته اند. عثکول خوشه خرمایی بوده که خرماهایش را خورده اند و فقط به درد سرگرمی می خورد. از آنجا که املای درست این کلمه را کسی نمی دانسته است آن را اسکول نوشته اند و برخی نیز به اشتباه اشکول گفته اند.
 

پس واژه اسکول هیچ ارتباطی با این پرنده زیبای بیچاره ندارد!

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تعداد صفحات : 28