عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام ب وبلاگ من خوش اومدید امیدوارم بعد از خوندن مطالب نظر یادتون تره منتظر نظرات خوب شما هستم

رفاقتت با خدا در چه حده

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان میخانه عشق و آدرس faraz.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 275
:: کل نظرات : 297

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 7
:: باردید دیروز : 234
:: بازدید هفته : 7
:: بازدید ماه : 5070
:: بازدید سال : 11104
:: بازدید کلی : 250617

RSS

Powered By
loxblog.Com

من خودم هستم ویک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد

به سلامت
7 / 9 / 1390 ساعت 7:35 | بازدید : 391 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

آسمون صاف و قشنگه بعد از رفتنت هنوزم


برای برگشتن تو چشم به جاده نمی دوزم


اینو میدونم یه روزی یه کسی میاد دوباره


کسی که حاضره حتی جونشو برام بزاره


قدره حسم رو بدونه عاشقم بشه بمونه


هنوز از راه نرسیده از جدایی ها نخونه


برو هرجا که دلت خواست رفتی عشقم به سلامت


پیش میاد بازم دوباره دل به کسی کنه عادت


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شاد باش که واسه لبخندت دنیا رو میدم
7 / 9 / 1390 ساعت 7:17 | بازدید : 341 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

دنیا را میدهم برای لبخندت

 

،هراسی نیست ،شـــــــــاد که باشی،دوباره از آن من میشود!

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
قوانین عاشقی
6 / 9 / 1390 ساعت 12:14 | بازدید : 391 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

همه خوب ها تصاحب شدند اگر تصاحب نشدند حتما دلیلی دارد!

-هرچه شخصی بهتر ومناسب تر باشد فاصله اش از تو بیشتر است

-شعور ضربدر زیبایی ضربدر دردسترس بودن مساوی عددی ثابت است که این عدد همیشه صفر است.هیچ وقت نمیشود کسی را پیدا کرد که هر3مورد را داشته باشد.

-میزان عشق دیگران نسبت به تو نسبت عکس دارد بامیزان علاقه تو به انها.

-چیزهایی که بیشتر از هرچیز باعث میشود یک زن به مرد جذب شود چیزهاییست که چند سال بعد او بیشترین تنفر را از انها خواهد داشت.

-احتمال روبرو شدن بایک اشنا وقتی که باکسی هستید که مایل نیستید بااو دیده شوید افزایش میابد

 

 عكس هاي عاشقانه و رمانتيك


 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
قوانین زندگی
6 / 9 / 1390 ساعت 12:12 | بازدید : 352 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

هیچ کاری ان طور که به نظر میرسد تازه نیست

-لبخند بزنید فردا همه چیز بدتر است

-وقتی در ترافیک گیر کرده اید خطی که شما در ان گیر کرده اید دیرتر راه می افتد

-هرکاری 2برابر انچه باید وقت میبرد مگراینکه ان کار ساده به نظر برسد که دران صورت3برابر وقت میبرد 

-هرچیزی که بتوان خراب شود خراب میشود ان هم در بدترین زمان ممکن

-اگر چیزی رادر برابر حماقت احمقها مقاوم بسازی احمق باهوش تری پیدا میشود و کارت را خراب میکند

-اتوبوس قطار هواپیما ....همیشه دیرتر از موعد حرکت میکند مگراینکه شما دیر برسید که در ان صورت سر وقت حرکت میکند

-اگربنظر میرسد همه چیز خوب پیش میرود حتما چیزی را از قلم انداخته اید

-اشیاء قیمتی اگر سقوط کنند حتما در جاهای غیر قابل دسترس مثل کانال اب می افتند

-80%امتحانات پایان ترم براساس کلاس های است که در انها غایب بوده ای

-هرگاه چیزی را دور بیندازی به محض اینکه دیگر به ان دسترسی نداری به ان نیاز پیدا خواهی کرد

-هروقت دستتان روغنی یا کثیف باشد نوک دماغتان شروع به خارش میکند

-هرگاه کفش نو را برای اولین بار به پا میکنید همه کفش هایشان را روی ان خواهند گذاشت 


 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تنهایم اما با تو تنهایی را زدودم
6 / 9 / 1390 ساعت 8:31 | بازدید : 473 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

 ای مهربان ترین مهربانان

 

گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا برشانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، درآن لحظات شانه های تو کجا بود ؟

گفت : عزیزتر از هرچه هست ، تو نه تنها درآن لحظات دلتنگی که درتمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم .

گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟

گفت : عزیزتر از هرچه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم ازجنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود .

گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سرراهم گذاشته بودی ؟

گفت : بارها صدایت کردم ، آرام گفتم ازاین راه نرو که به جایی نمی رسی ،تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیز از هرچه هست از این راه نرو که به نا کجا هم نخواهی رسید .

گفتم : پس چرا آن همه درد دردلم انباشتی ؟

گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارها گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی آخر تو بنده ی من بودی ، چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی .گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟

گفت : اول بار که گفتی خدا ، آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد باردگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من می دانستم تو بعد از علاج درد برخدا گفتن اصرار نمی کنی و گرنه همان بار اول شفایت می دادم .

گفتم : مهربانترین خدا ، دوست دارمت ...

گفت : عزیزتر از هرچه هست من دوست تر دارمت ...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گفتم
6 / 9 / 1390 ساعت 8:24 | بازدید : 345 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

گفتگو با خدا

 

گفتم: خدایا از همه دلگیرم .

گفت: حتی از من ؟

گفتم: دلم را ربودند.

گفت: پیش از من ؟

گفتم: خدایا چقدر دوری .

گفت: تو یا من ؟

گفتم: خدایا تنهاترینم .

گفت: پس من ...؟

گفتم: خدایا کمک خواستم .

گفت: از غیر من ؟

گفتم: خدایا دوستت دارم .

گفت: بیشتر از من ؟

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فرشته ی زمینی من
6 / 9 / 1390 ساعت 8:21 | بازدید : 341 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

كودكي كه آماده تولد بود، نزد خدا رفت و پرسيد:

مي گويند فردا شما مرا به زمين ميفرستيد، اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد:

از ميان تعداد بسيار فرشتگان، من يكي را براي تو در نظر گرفته ام. او در انتظار توست و از تونگهداري خواهد كرد.

اما كودك هنوز مطمئن نبود كه مي خواهد برود يا نه .

اما اينجا در بهشت، من هيچ كاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند.

خداوند لبخند زد:

فرشته تو برايت آواز خواهد خواند، هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهي كرد و شاد خواهي بود.

كودك ادامه داد:

من چطور مي توانم بفهمم مردم چه مي گويند وقتي زبان آنها رانمي دانم؟

خداوند او را نوازش كرد و گفت:

فرشته تو زيباترين وشيرين ترين واژه هايي را كه ممكن است بشنوي در گوش تو زمزمه خواهد كرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد داد كه چگونه صحبت كني؟

كودك با ناراحتي گفت:

وقتي مي خواهم با شما صحبت كنم، چه كنم ؟


خدا براي اين سوال هم پاسخي داشت:

فرشته ات دستهايت را در كنار هم قرار خواهد داد و به تو ياد مي دهد كه چگونه دعا كني.

كودك سرش را برگرداند و پرسيد:

شنيده ام كه در زمين انسانهاي بدي هم زندگي مي كنند. چه كسي از من محافظت خواهد كرد؟

فرشته ات از تو محافظت خواهد كرد، حتي اگر به قيمت جانش تمام شود.

كودك با نگراني ادامه داد:

اما من هميشه به اين دليل كه ديگر نمي توانم شما را ببينم، ناراحت خواهم بود.

خداوند لبخند زد و گفت:

فرشته ات هميشه درباره من با تو صحبت خواهد كرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گرچه من هميشه در كنار تو خواهم بود.

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهايي از زمين شنيده ميشد. كودك مي دانست كه بايد به زودي سفرش را آغاز كند. او به آرامي يك سوال ديگر از خداوند پرسيد:

خدايا اگر من بايد همين حالابروم، لطفاً نام فرشته ام را به من بگوييد.

خداوند شانه او را نوازش كرد و پاسخ داد:

نام فرشته ات اهميتي ندارد.

به راحتي ميتواني او را مادر صدا كني.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
رد پای خدا
6 / 9 / 1390 ساعت 8:17 | بازدید : 337 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

 

رد پای خدا

 

خوابيده بودم؛ در خواب کتاب گذشته ام را باز کردم و روزهاي سپري شده عمرم را برگ به برگ مرور کردم. به هر روزي که نگاه مي کردم، در کنارش دو جفت جاي پا بود. يکي مال من و يکي مال خدا. جلوتر مي رفتم و روزهاي سپري شده ام را مي ديدم. خاطرات خوب، خاطرات بد، زيبايي ها، لبخندها، شيريني ها، مصيبت ها، ... همه و همه را مي ديدم. اما ديدم در کنار بعضي برگها فقط يک جفت جاي پا است. نگاه کردم، همه سخت ترين روزهاي زندگي ام بودند. روزهايي همراه با تلخي ها، ترس ها، دردها، بيچارگي ها. با ناراحتي به خدا گفتم: « روز اول تو به من قول دادي که هيچ گاه مرا تنها نمي گذاري. هيچ وقت مرا به حال خود رها نمي کني و من با اين اعتماد پذيرفتم که زندگي کنم. چگونه، چگونه در اين سخت ترين روزهاي زندگي توانستي مرا با رنج ها، مصيبت ها و دردمندي ها تنها رها کني؟ چگونه؟

خداوند مهربانانه مرا نگاه کرد.لبخندي زد و گفت: « فرزندم! من به تو قول دادم که همراهت خواهم بود. در شب و روز، در تلخي و شادي، در گرفتاري و خوشبختي.

من به قول خود وفا کردم ،

هرگز تو را تنها نگذاشتم ،

هرگز تو را رها نکردم ،

حتي براي لحظه اي ،

آن جاي پا که در آن روزهاي سخت مي بيني، جاي پاي من است، وقتي که تو را به دوش کشيده بودم !!!»

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
يه عمره
5 / 9 / 1390 ساعت 18:11 | بازدید : 338 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

يه عمره بي كسي هامو

خودت اومدي پر كردي

همه دردامو ميدوني

تو كه درمون هر دردي

 

اگه حتي توي خوابم

نظر كردي به اين تنها

نماز شكر ميخونم

عبادت داره اين رويا

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ماه محرم هم اومذ
5 / 9 / 1390 ساعت 17:56 | بازدید : 346 | نوشته ‌شده به دست fateme | ( نظرات )

سلام دوستاي گلم خوب كه هستيد

اين ايام سوگواري رو به همتون تسليت ميگم

مارو هم دعا كنيد موضوع دعا هم راجه به عاقبت به خيري و قبولي تو دانشگاه با يك رتبه عالي باشه و از اين چيزا راستي از نظرهاي زيادتون ممنون اينقد نظر ميدين كه من نميدونم كي وقت كنم بخونمشون

يه وقت نظر ندين تورو خدا تورو جون هركي دوسش دارين

اخه من ناراحت ميشم

خوب در هرصورت اميدوارم با خوندن اين پست يه كم خجالت بكشين و نظر بزارين واسم باشه


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تعداد صفحات : 28